۲ شهریور ۱۴۰۱

سفرنامه: دیدار با سعیدی و سایه و دوایی


مقدمه:


این سفرنامه‌گونه‌‌ را در پی پیشنهاد آقای میرزایی برای چاپ در نشریه نگاه نو نوشتم. به مناسبت دیدارهای اخیرم با کسانی چون ابوالقاسم سعیدی نقاش بزرگ ایران، امیرهوشنگ ابتهاج یا ه. ا. سایه، و پرویز دوایی و دیگران.اما این نوشته نیز به خیل نوشته‌‌ها وترجمه‌‌های مجوز ناگرفته‌‌ای پیوست که بیشتر از سوی ارشادی ها و برخی هم به دست خود ناشران و پیش از ارسال برای ارشاد و البته از ترس ارشاد، ممنوع و مردود شده‌‌اند. یعنی که این نوشته هم توسط سردبیر به سرنوشت «بی‌‌اجازه‌‌ها» دچار شد. این است که سرانجام بر آن شده‌‌ام تا آن را همراه با بقیه نوشته‌‌ها، که به تدریج خواهند آمد، در کانال تلگرام نازی‌‌آباد به رؤیت همگان بگذارم. و مدام این بیت حافظ در ذهنم تکرار می‌‌شود که: شد آن که اهل نظر بر کناره می‌‌رفتند/ هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش. این است آن سفرنامه:

سلام
وقتی گفتم مراد از سفرم به اروپا علاوه بر دیدار از پسرم و نوه‌‌ها در سویس، در درجۀ اول دیدار با سایه در کلن، پرویز دوایی در پراگ، شیوا فرهمند راد در سوئد و البته ابوالقاسم سعیدی و علی شاکری و بابک امیرخسروی در باریس است، که برای سلامت هرکدام به دلیلی نگران بودم، خواستید که با سایه و دوایی برای نگاه نو مصاحبه کنم. خبرهایی که از سایه می‌‌رسید البته از آمادگی جسمی او برای چنین کاری خبر نمی‌‌داد. پرویز را هم نمی‌‌دانستم پس از ضربۀ مغزی سال گذشته‌‌ در چه وضع و حالی خواهم دید. تلفن‌‌هایم از آمریکا به او بیش از آن که خیالم را راحت کند نگرانم کرده بود. چاره‌‌ای جز دیدار رویاروی با هر دوشان نداشتم. قرار شد ببینیم چه می‌‌شود.